تمّت

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

تمّت

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

چرا روایت حقوق باید پسینی باشد؟

  این بسیار کلیدی است که بدانیم از علم حقوق چه انتظاری داریم؟ آیا این علم نمونه امروزین توانایی سوفیست‌های یونانی است: تحفه‎ای که در انحصار گروه معدودی محرم اسرار است تا صاحبش را از نزاع قضایی سرفراز بیرون آورد؟ در این انتظار، طبیعی است که هر نویسنده‌ای در پی تحمیل رای و نظر خود به قانون می‌رود. هر کسی در مقام وکیل مدافع می‌خواهد قانون به میل او و بنا به درکی که خود از قانون دارد تفسیر شود.

 این به معنای بی‌وجدانی یا نادیده گرفتن هنجارهای اخلاقی نیست، بلکه هر فردی پس از اقناع وجدانی خود برای بر حق بودن موکلش، تمام تلاش خویش را در این احقاق حق به کار می‌بندد و در صدد پیروزی در این نزاع خواهد بود. با این وصف طبیعی است که علم حقوق به پیست مسابقه برای ربودن تفسیر قانون تبدیل شود. فربهی علم تفسیر بی‌نشان از این واقعیت نیست.

 اما این دشواری‌ها راه چاره ساده‌تری نیز دارد، آن‌چه قضات با کاربست آن در نمونه‌های عینی و پرونده‌های جاری توانسته اند عدالت را بهتر جاری و ساری سازند. می‌توان این مسابقه تفسیر را پیش از شروع و به مدد رویه قضایی تمام کرد. با این حال کسی در پی این «روایت» نیست. 

قانون را نحوه اجرای آن محک می‌زند؛ نه چگونگی انشا. قانون واقعی در بده و بستان با سایر نهادها، اعم از پدیدارهای اجتماعی یا واقعیت‌های سیاسی و اموری از این قبیل تبیین می‎‌شود. روایت پسینی آشفتگی حقوقی و غیرمترقبه بودن رفتارهای قضایی را کاهش دهد. مسلما پیش‌بینی‌پذیر ساختن قواعد زیست در جامعه یکی از اصلی‌ترین مسائلی است که باید به آن توجه کرد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد