تمّت

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

تمّت

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

هفت اصل رفتاری صاحبان قدرت

در میانه دهه 1990 میلادی اعتراضات مردم بریتانیا به سو استفاده‌های مقامات بلندپایه سیاسی، اعم از وزرا و نمایندگان پارلمان، از موقعیت خود بالا گرفت. جان میجر، نخست وزیر وقت، کمیته‌ای به ریاست لرد نولان تشکیل داد تا نگرانی‌های موجود درباره معیارهای رفتاری مقامات کشور را بررسی کند. این بررسی‌ها شامل مقررات فعالیت‌های مالی و تجاری این اشخاص نیز می‌شد. کمیته موظف شد توصیه‌هایی برای تغییرات لازم در مقررات کنونی انجام دهد، به نحوی  که بالاترین استانداردها برای درست‌کاری در زندگی عمومی را ارائه دهد. این کمیته، «کمیته استانداردها در زندگی عمومی‌(یا همان حیات سیاسی)» نام داشت.


این کمیته طی دو دهه گذشته در کشور بریتانیا فعال بوده و بعضا مقررات رفتاری مقامات سیاسی را تغییر داده تا از فساد مقامات سیاسی این کشور بکاهد.

یکی از نخستین فعالیت‌های این کمیته، اعلام هفت اصل رفتاری حیات سیاسی بود که به اصول نولان نیز شهره شده اند. این اصول از این قرارند:

۱- دیگرخواهی: صاحبان منصب تحت هر شرایطی باید طبق منافع عمومی رفتار کنند. اعمال آن‌ها نباید منجر به کسب منفعت مالی یا هر منفعت دیگری برای خودشان، خویشانشان یا دوستانشان شود.

۲-بی عیبی: صاحبان منصب نباید خود را تحت هیچ گونه تعهد مالی یا تعهد دیگری نسبت به هر فرد و سازمانی غیر از دولت  قرار دهند که ممکن است در صدد تاثیرگذاری بر  نحوه انجام وظایف این مقامات باشند.

۳- بی‌طرفی: صاحبان منصب در انجام امور عمومی (از قبیل انتصاب مقامات، اعطای قراردادها و یا توصیه افراد برای بهره‌برداری از امتیازات) تنها باید توانایی انجام کار را ملاک گزینش خود قرار دهند.

۴- پاسخ‌گویی: صاحبان منصب باید مسئولیت کلیه تصمیمات و اقدامات خود را در پیشگاه جامعه بپذیرند و خود را در معرض هر گونه نظارت و بازرسی لازم درباره سمتشان قرار دهند.

۵- شفافیت: صاحبان منصب باید تا جای ممکن راجع به تصمیمات و اقدامات خود شفاف باشند. آن‌ها باید چرایی تصمیمات خود را شرح دهند و تنها زمانی ارائه اطلاعات را محدود کنند که  محدودیت اطلاعات به روشنی یک منفعت عمومی بزرگ‌تر را حفظ می‌کند.

۶- صداقت: صاحبان منصب موظف به اعلام هر گونه منفعت خصوصی و شخصی  مرتبط با وظایف قانونی خود هستند. آن‌ها باید هرگونه تعارض بین منافع خصوصی و عمومی را به نحوی حل کنند که منافع عمومی حفظ شود.

۷- رهبری: صاحبان منصب باید این اصول را از طریق تاثیرگذاری اجتماعی و الگو بودن مورد حمایت و ترویج قرار دهند.