تمّت

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

تمّت

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

استانی کردن انتخابات یا تهدید موجودیت نظام؟

مشکل اصلی مجلس شورای اسلامی چیست؟ نمایندگی ناکافی از مردم. چرا؟ حوزه‌های انتخابیه بزرگ، زمان اندک برای تبلیغات و عدم امکان نظارت قضایی بر رسیدگی به صلاحیت‌ها. این عوامل موجب شده انتخابات مجلس در چنبره کانون‌های قدرت و ثروت گرفتار و بخت پیروزی وابستگان الیگارشی‌های گوناگون ‏چند برابر افراد مستقل شود. 

برای حل این مشکل مجلس چه می‌کند؟ به جای این که ابرحوزه‌ها را به حوزه‌های تک‌کرسی تبدیل کند، انتخابات را استانی می‌کند. به جای تاسیس فرآیندهای عینی‌ساز احراز صلاحیت، به شرایط شخصی و مبهم‌ برای داوطلبان می‌افزاید. به جای کاهش سن داوطلبی، شرط مدرک تحصیلی را اضافه می‌کند. به جای آن که فرآیند مشارکت جامعه در انتخابات را تسهیل کند، تنها یک هفته فرصت برای تبلیغات انتخاباتی می‌گذارد.

‏‎با وسیع شدن گستره جغرافیایی انتخابات، نماینده به پول بیشتری برای معرفی خودش نیاز دارد. از طرف دیگر شناخت مستقیم انتخاب‌کننده از انتخاب‌شونده به‌نحو‌ قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌یابد. همه این‌ها یعنی هیچ کس بدون حمایت قابل توجه محافل قدرتمند یا ثروتمند یا رسانه‌های تاثیرگذار نمی‌تواند خود را به عنوان یک‌ نامزد مطرح معرفی کند. 
 

‏مزیت انقلاب اسلامی رشد نمایندگی مجلس از مردم بود، اما روند تغییر قانون انتخابات هر روز بیش از دیروز به سمت ایجاد فاصله بین انتخاب‌شوندگان و انتخاب‌کنندگان رفته است. خطر استانی شدن انتخابات کمتر از خطر سخت‌گیری در احراز صلاحیت داوطلبان نیست. دست به دست هم دادن این دو ناراضی‌تراشی ابعاد ناکارآمدی مجلس و کاهش دربرگیرندگی نظام را چندبرابر می‌کند.

بسیاری در دفاع از استانی شدن انتخابات به ایده موهوم ملی شدن دغدغه‌های نامزدها ارجاع می‌دهند. اولاً نگاه ملی به معنای‌ سرکوب‌ واحدهای جغرافیایی کوچک‌تر نیست، ملت از مناطق و‌ محلات کوچک‌تر تشکیل می‌شود. این سرکوب کردن اقلیت به کام اکثریت و به نام ملت است.


 وانگهی مطالبات عمرانی مردم مناطق از جنس چمن کردن بیابان نیست، معمولاً آن‌چه برای مردم مناطق مهم است، زیرساخت‌هایی مثل پل و جاده است. دسترسی داشتن یک حق اساسی است و وقتی از حق‌های اساسی سخن می‌گوییم، نباید منافع جمعیت‌های کمتر در برابر منافع جمعیت‌های بزرگ‌تر قربانی شود.