-
قانونگذار [چندان هم] حکیم نیست
جمعه 17 بهمنماه سال 1393 01:21
عموماً تفسیر قانون مبتنی بر این پیشفرض صورت میگیرد که قانونگذار حکیم است. فرض حکمت بدین معناست که قانونگذار عاقل بوده، وضع قانون توسط وی بر مبنایی عقلانی انجام شده و این گونه نیست که وضع قانون بدون غرض و غایت صورت گرفته باشد. نتیجه آن که مفسر نیز نباید به این حکمت بیاعتنایی کند. البته این نگاه با انتقاداتی...
-
فضیلت ابهام در قانون اساسی
دوشنبه 6 بهمنماه سال 1393 17:00
یکی از دلایل رجوع به تفسیر اساسی، زمانبر، هزینهبر و تشریفاتی بودن فرآیند بازنگری در قانون اساسی است. در بسیاری از مواقع توقع از دستگاه مفسر قانون اساسی حل معضلی فوریتدار در مناسبات سیاسی است که منشا آن ابهام یا اجمال قانون اساسی نیست، بلکه به سکوت غیر التفاتآمیز قانون اساسی بازمیگردد. در چنین وضعیتی نباید گمان...
-
تکلیف دانشجوهای متقلب برای حل معمای زندانی
شنبه 13 دیماه سال 1393 12:43
در یکی از امتحانات ظاهراً وضع مراقبت تعریفی نداشته و حالا برگههای جواب نزدیک 10-12 دانشجو، دو تا دو تا کپی از هم است. اگر قبلاً اینجا را خوانده اید، میدانید از این قسم کارهای دانشجوها چه اندازه ناراحت میشوم. در فکر بودم که چه کنم. به این نتیجه رسیدم که بلای معمای زندانی را بر سر دانشجوها بیاورم. کسانی که تقلبشان...
-
شلختگی (نسخه بدون فضولی)
جمعه 5 دیماه سال 1393 11:36
1- هیچ چیز به اندازه شلختگی برای نوشتن به من کمک نمیکند. وقتی برای انجام دادن کار تعلل میکنم، برمیخیزم، از پیرامون «شلوغیزدایی» میکنم و آرامش محیط بهترین انگیزه نوشتن است. مبادا گمان کنید بانی این شلوغیها -کتابهای آواره و کاغذهای رهاشده و لباسهای از آویزافتاده- خودم نیستم. 2- شلختگی، زهر و پادزهر من است:...
-
چرا روایت حقوق باید پسینی باشد؟
سهشنبه 2 دیماه سال 1393 21:48
این بسیار کلیدی است که بدانیم از علم حقوق چه انتظاری داریم؟ آیا این علم نمونه امروزین توانایی سوفیستهای یونانی است: تحفهای که در انحصار گروه معدودی محرم اسرار است تا صاحبش را از نزاع قضایی سرفراز بیرون آورد؟ در این انتظار، طبیعی است که هر نویسندهای در پی تحمیل رای و نظر خود به قانون میرود. هر کسی در مقام وکیل...
-
چشماندازی به مفهوم حقوق اساسی
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1393 22:18
دیشب اتفاقی چشمم به پارهنوشتهای متعلق به سال گذشته خورد. وقت نوشتنش، فقط به قلمی کردنش فکر میکردم. در لحنش دست نبردم، ویرایش هم نکردم. فعلا وقت ویرایشش نیست. البته حذفیاتی نیز داشته که برای انتشار عمومی متن لازم است. این پارهنوشتهها قرار است روزی به شرط حیات و توان، در کنار هم جمع شوند؛ حالا تا آن روز، اینجا با...
-
یک حرکت انقلابی در دو مرحله
سهشنبه 25 آذرماه سال 1393 16:07
طی هفته گذشته، در دو مرحله قندشکنهای موجود در سیستم را پاک کردم. الان دیگر هیچ راه ارتباطی با شبکههای اجتماعی ندارم. به نظرم وقت زیادی را اشغال میکرد. نمیگویم مفید نبود، در قیاس با وقتی که میگرفت مفید نبود. الان نزدیک 5 سال است که روزانه حدود 100 خبر میخوانم، گمانم باید به این فکر کنم که وقتی این یکی را هم برای...
-
یک توضیح دیرهنگام؛ دولت مقید به قانون اساسی (مشروطه) چگونه ساخته میشود؟
شنبه 1 آذرماه سال 1393 12:43
آنچه در پی میآید، بخشی از پاسخم به یکی از سوالات امتحانی ترم گذشته درس نظریههای دولت است. این حرفها را باید دست کم یک سال پیش مکتوب میکردم، وقتی که بعضی اظهار نظرها برای دوستان قدیم سوتفاهمزا و حمل بر فشارهای زندگی! شد تا رسیدن به نظری تازه پیرامون مفهوم دولت. درباره چگونگی تحول دولت مطلقه به دولت مشروطه است....
-
معلم کجای تاریخ است؟
پنجشنبه 22 آبانماه سال 1393 12:17
دیروز نزدیک 45 دقیقه داشتم سر دانشجوهایم داد میزدم. روضه میخواندم. بعد هم که شروع به تدریس کردم آن قدر عصبی شده بودم که نمیتوانستم روی موضوع درس تمرکز کنم. استراحت دادم که حالم جا بیاید. لازم بود چیزهای مختلف را به آنها یادآوری کنم. مثلاً در پرده به آنها بگویم که دانشگاه آن بازاری نیست که ددیهایتان در آن همه چیز...
-
در حضیض مرگ
دوشنبه 5 آبانماه سال 1393 23:42
وقتهایی که ذوقزدهام یکریز حرف میزنم. سر همین بود که پشت تلفن به فرشاد شروع کردم از تجربه آخرین فاز زندگی گفتم: «نمیفهمم روزها چه طور میگذرد. اگر بگویی کی آخرین تماس را داشتیم، کی آخرین پیامک را رد و بدل کردیم، کی آخرین بار هم را دیدیم، میگویم همین دیروز بود. دیگر نمیفهمم زمان چگونه میگذرد. فقط میفهمم سرعتش...
-
با کسی از ترسهایت نگو
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1393 11:07
آلبر کامو در جایی (شاید سخنرانی جایزه نوبل) گفته بود بیمعناترین (و نکبتبارترین؟) مرگ، مرگ در سانحه رانندگی است. از قضای آمده، چندی بعد خودش در تصادف رانندگی جان به جانبخش پس میدهد. دو-سه سال پیش خبری میخواندم که از قوت گرفتن فرضیه عمدی بودن مرگ کامو میگفت. ماموران کا.گ.ب که قصد از میان برداشتن او را داشتند، این...
-
رضیه-4
شنبه 15 شهریورماه سال 1393 22:24
پیرهن پاره کن و بی سر و دستار برقص پاپتی باش و سر از خود سر بازار برقص تاب از من ببر و در نوک پایت انداز پر بده دامن چیندار و چو پرگار برقص
-
این میز و صندلی است که پژوهشگر میسازد
شنبه 8 شهریورماه سال 1393 17:32
هر چه قدر دارم فکر میکنم علت اصلی این که پشت لپتاپ، پای میز تحریر و نشسته روی زمین، چه کم از محمد 3 سال پیش دارم که محققانه در کتابخانه ملی پای پایاننامهاش مینشست، به نتیجهای نمیرسم جز میز و صندلیهای خوب آنجا. و گرنه مدیونید اگر فکر کنید نسبت به سه سال پیش تنبلتر، کمانگیزهتر، بیسوادتر و از این قسم حرفها...
-
طولانی ننویس!
پنجشنبه 6 شهریورماه سال 1393 07:42
داشتم خودم را آماده میکردم برای یک نطق طولانی که شبکههای اجتماعی روزاروز تهیتر از محتوا میشود و فصل دوباره وبلاگها دارد میرسد. نشان به آن نشان که نوشتههای معمولی تمت هم 30-40 بازدیدکننده پیدا میکند اگر خوب دیده شوند. هفته پیش نشستم و یک نوشته طولانی قلمی کردم که به خیال خود بترکانم. خب صد و خردهای بیننده...
-
دادگاه لاهه کدام است؟
پنجشنبه 30 مردادماه سال 1393 15:59
خبر اول: پرونده عمر البشیر در دادگاه لاهه بررسی میشود. خبر دوم: رای دادگاه لاهه درباره پرونده کرسنت هنوز صادر نشده است. خبر سوم: دادگاه لاهه درباره ملی شدن نفت به نفع ایران رای داد. در این سه خبر از پدیدهای به نام دادگاه لاهه میشنویم. دادگاهی که این سه خبر از آن صحبت میکنند، سه نهاد مختلف با صلاحیتهای متفاوت اند....
-
آدمها چه طوری اشتباهی میشوند؟
دوشنبه 27 مردادماه سال 1393 08:52
یک جایی در روزگار قریب (کیانوش عیاری) هست که حکیم رحمتالله، طبیب حاذق روستای گرکان میمیرد. زنی که بچهاش خوندماغ شده سراغ لطفعلی، خادم ناقصالعقل حکیم (حسین پناهی) میرود. هرچه لطفعلی اصرار میکند از طبابت چیزی نمیداند و در دستگاه حکیم نوکری بیش نبوده، زن نمیپذیرد. آخرالامر لطفعلی میگوید چارهاش کشک است، برو و...
-
یک جای کار میلنگد
شنبه 25 مردادماه سال 1393 01:41
دانشجوی دکتری روزانه در تعهد وزارت علوم است. یعنی روز اول فرمی را امضا کردم که هر وقت وزارت علوم امر کرد در هر نقطهای از ایران مشغول تدریس شوم. من؟ شیفته تدریس، چه بهتر از این! خب البته خبری از تدریس نبود، یعنی میخواستند بگویند در رابطهمان با تو که دانشجوی دکتریمان باشی همین قدر جدیت و تعهد وجود دارد. برای...
-
آحاد ملت یک یک شرمنده تو*
پنجشنبه 23 مردادماه سال 1393 12:39
فکر نمیکردم روزی نسبت به موسیقی این قدر کمتفاوت شوم. البته هنوز مانده تا بیتفاوتی کامل. دیگر شوری در رگهایم نمیریزد. و دانشگاه، که در دوره ارشد برای هر تحقیق کلاسی، ولو با بیاهمیتترین موضوع به اندازه یک مقاله زمان میگذاشتم، حالا؟ اصلا رغبت ندارم. از میل شدید به دکتری خواندن فقط مزایایش مانده. و سفر؟ که چه...
-
رضیه-3
یکشنبه 7 مهرماه سال 1392 18:55
گاهی وقتها چیزی چنگ میاندازد به دلت. حرف بالا نمیآید. حوصله هیچ چیز و هیچ کسی را نداری. میخواهی تمام شود. چه؟ نمیدانی. این وقتها حرف زدن نیست که آرامم میکند. دلم فقط فشردن دست و شانههایت را میخواهد. همین.
-
یک نکته درباره ازدواج با فرزندخوانده
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1392 11:32
این روزها بحث درباره امکان ازدواج با فرزندخوانده بالا گرفته است. در افواه میگویند قانون به این ازدواج اجازه داده است. اما صورت صحیحتر آن است که در طرح راجع به فرزندخواندگی، این ازدواج ممنوع نشده است. مشکل از کجا میخیزد؟ عموم فقها معتقدند صرف پذیرش دختری به فرزندخواندگی بین او و پدر ایجاد محرمیت نمیکند. این یکی از...
-
ناامنی مرجح؛ در باب اسکانیاسواری
چهارشنبه 20 شهریورماه سال 1392 11:53
تصادف راهیان نور بروجن در سال گذشته را که خاطرتان هست؟ نزدیک به سی نفر در آن حادثه غمانگیز جان خود را از دست دادند. دو تا از تعاونیهای مسافربری بروجن از باقی مهمترند و سفرها به مراکز مهم کشور را سامان میدهند. یکی از این تعاونیها بر سر این ماجرا برای مدتی تعلیق شد. اینجای قصه را داشته باشید. من به خاطر ماهیت روابط...
-
روزنامهنگاری حقوقی، روز داوری
دوشنبه 4 شهریورماه سال 1392 13:33
پاییز 89، در یک شبنشینی دوستانه در منزل بهمن هدایتی، مشغول گل گفتن و گل شنفتن بودیم که از آرزویم برای راهاندازی یک سایت خبری حقوقی گفتم و ایدههایی دربارهاش مطرح کردم. همان حرف زمینهای شد برای این که وقتی بهمن هدایتی و مجید رفیعی به همشهری ماه رفتند، مسئولیت پروندههای حقوقی همشهری ماه را به من بسپارند. حلقهای از...
-
پرسش از کامیابی آموزش اجباری در ایران و واکاوی آن؛ مقاله ای تقدیم به دکتر محمدعلی نجفی
جمعه 25 مردادماه سال 1392 00:27
این مقاله که از پیشنهادهای پژوهشی پایاننامه کارشناسی ارشد حقوق عمومی نگارنده است، برای ارائه در کنفرانس منع تبعیض در آموزش در کرسی صلح، حقوق بشر و دموکراسی یونسکو دانشگاه شهید بهشتی (اسفندماه 1391) به رشته تحریر در آمد. دست اندر کاران کنفرانس مذکور، تنها پس از مطالعه عنوان و چکیده و با پیگیری نگارنده برای وصول پاسخ...
-
رضیه-2
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 04:40
دی نا آرام بودم، چون به قدر کافی قربان صدقه ات نرفته بودم. فکر کنم دلیلش این بود.
-
عبادت، دلیل بر نمیدارد یا در نقد رسوبات رویکرد اسلامشناسانه علی شریعتی به عبادت
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 16:41
1- هامون: این کجاش عشقه؟ این پدریه که عزیزترین کس خودش رو میکشه؟ این عشقه؟ علی: اگر ابراهیم خودش رو میکشت... یعنی تصمیم میگرفت خودش رو بکشه... و یا کس دیگهای رو به جای اسماعیل برای قربانی انتخاب میکرد یا این که شک میکرد، یا سر مرکبشو برمیگردوند، پشیمون میشد، شکوه میکرد از خداش و اگر، اگر، اگر و اگرهای دیگه،...
-
رمضانیه، مناجات سحر با صدای کریمخانی
پنجشنبه 20 تیرماه سال 1392 22:24
شما هم از آنهایی هستید که آواز محمدعلی کریمخانی را دوست دارید؟ همانی را که برای امام رضا خوانده است: «آمدم ای شاه پناهم بده، خط امانی ز گناهم بده، ای حرمت ملجا درماندگان، دور مران از در و راهم بده، لایق وصل تو که من نیستم، اذن به یک لحظه نگاهم بده» اگر هنوز این شاهکار را نشنیده اید، به نظرم فرصت را از دست ندهید....
-
مصر رقتبرانگیز
پنجشنبه 13 تیرماه سال 1392 12:19
من البته قصد سیاسی نوشتن اینجا نداشتم و ندارم. بنویسم هم مثل سابق نیست. گذری است صرفاً. حالا که کودتای نظامی در مصر به ایستگاههای آخرش رسیده و رئیس جمهوری را -که البته به هیچ وجه پسندم نبود از کرسی به زیر کشیده- وقتش شده تا یکی از پیشبینیهایم در مورد ایران بدون ولی فقیه را در مصر به آزمایش بگذارم. در مرحوم...
-
رضیه-1
شنبه 18 خردادماه سال 1392 12:43
با حساب من 10 یا 9 روز. اما دلم شور میزند از وقتی رفتی. کاش بیشتر پیش هم بودیم. دلم تنگ شده برایت.
-
کاندیداتوری جانباز شیمیایی
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 19:53
در حاشیههای ثبت نام ریاست جمهوری پنجشنبه خواندم جانبازی شیمیایی برای ثبت نام آمده بود ولی به دلیل نقص مدارک ثبت نامش نمیکردند. ظاهراً این جانباز از یکی از شهرستانها و از چهارشنبه به وزارت کشور میرود و روز پنجشنبه به خاطر ثبت نام نشدن، دچار حمله عصبی میشود. به این جای خبر که رسیدم، واقعا دلم گرفت. کاری به این...
-
حال مهدویکیا را میفهمم
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 22:06
خانم گفت یعنی مهدوی کیا و پرسپولیس این قدر برایت مهم است که حالا باید بدوی که آرام شوی؟ گفتم نه، ولی این حس تنهایی مهدوی کیا را وقت خداحافظی میفهمم. یاد دفاعیه ارشد خودم میافتم که بیشکوه برگزار شد، وقتی که چند روز پیشترش در نخستین آزمون دکترا مردود اعلام شده بودم. در آن دفاعیه هم تقریبا کسی نبود، مثل همین...